شب هفتم محرم
مراسم هفتمین شب ماه محرم با سخنرانی امام جماعت محترم مسجد آغاز شد. ایشان به سه هدیه خداوند به انسان شامل قدرت دعا، شکر و توبه اشاره کرده و به تشریح آنها پرداختند. در ادامه زیارت عاشورا با نوای امیرمحمد حاجتی و میثم محمدی پور قرائت شد. برادران حقیقت طلب و صفری به مداحی و روضه خوانی در وصف شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام پرداختند. سپس آقای علیزاده شعری در مورد حادثه ی کربلا سروده قاآنی قرائت کردند که متن کامل آن را در ادامه مطلب مب توانید بخوانید. حجت الاسلام صفوی نیز در سخنانی با اشاره به روحیه دنیاطلبی انسان بیان داشتند انسان تمایل و گرایش دارد تا کامل شود تا چیزی که ندارد را به دست آورد اگر انسان معنوی فکر نکند و خود را لذائذ معنوی و از طریق نزدیک شدن به خدا ارضاء نکند به ناچار متوسل به دنیا و قدرت و ثروت آن می شود. ایشان سپس به نمونه هایی تاریخی از افرادی که دلبسته مطامع دنیا شدند اشاره کردند. برای نمونه قارون که ثروت انبوهی به دست آورده بود خود را عامل و دلیل به دست آوردن این همه ثروت می دانست و خدا را فراموش کرده بود و همین قدرت و ثروتی که برای خود متصور بود باعث ایجاد روحیه ی استکباری در وی شد. حجت الاسلام محمدحسین صفوی به این نکته اشاره کرد که عده ای چون در صدر اسلام از پیروان پیامبر بودند و جهاد انجام داده بودند برای خود حقی بالاتر قائل بودند. در عصر حاضر هم عده ای به پشتوانه ی فعالیت های انقلابی و زندان و شکنجه ای که کشیده اند خود را محق می دانند و مخالفان خود را باروحیه ای استکباری کوتوله می خوانند. در حالی که همه ی این کارها را در نگاهی توحیدی خدا انجام داده است: وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى
گزارش تصویری و متن شعر قاآنی در ادامه مطلب
قرائت زیارت عاشورا توسط برادران محمدی پور و حاجتی
سخنرانی حجت الاسلام محمدحسین صفوی
بارد چه؟ خون! که؟ دیده، چه سان؟ روز و شب! چرا؟
از غم، کدام غم؟ غم سلطان کربلا!
نامش چه بد؟ حسین! ز نسل که؟ از علی!
مامش که بود؟ فاطمه! جدش که؟ مصطفی
چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم! پنهان؟ نه،بر ملا
شب کشته شد؟ نه، روز، چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی،نی، از قفا!
سیراب کشته شد؟ نه! کسی آبش نداد؟ داد!
که؟ شمر، از چه چشمه! از سر چشمه فنا!
مظلوم شد شهید؟ بلی! جرم داشت؟ نه!
کارش چه بد؟ هدایت! یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید! این یزید کیست؟
ز اولاد هند، از چه کس؟ از نطفه زنا
خود کرد این عمل؟ نه،فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زاده مرجانه دغا
ابن زیاد، زاده مرجانه بد؟ نعم
از گفته یزید تخلف نمود؟ لا!
این نابکار کشت حسین را به دستخویش؟
نه، او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟ عمر سعد! او برید
حلق عزیز فاطمه؟ نه، شمر بیحیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم؟
کرد، از چه پس برید؟ نپذیرفت از او قضا
بهر چه؟ بهر آنکه شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکا
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی، دو تن
دیگر که؟ نه برادر! دیگر که؟ اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت، آن که بود؟
سجاد! چون بد او؟ به غم و رنج، مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی، به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه،با ذلت و عنا!
تنها؟ نه با زنان حرم، نامشان چه بود؟
زینب، سکینه، فاطمه، کلثوم بینوا
بر تن لباس داشت؟بلی،گرد روزگار
بر سر عمامه داشت؟ بلی،چوب اشقیا
بیمار بد؟ بلی!چه دوا داشت؟اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا
کس بود همدمش؟ بلی اطفال بیپدر
دیگر که بود؟ تب، که نمیگشت از او جدا
از زینت زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز
طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا!
گبر این ستم کند؟ نه! یهود و مجوس؟ نه
هندو؟ نه! بت پرست؟ نه! فریاد از این جفا
«قاآنی» است قایل این شعرها؟ بلی
خواهد چه؟ رحمت. از که؟ ز حق! کی؟ صف جزا